چکیده:
معماری با ساختارهای فکری و اندیشه های افراد بسیاری در طول تاریخ عجین بوده است. زیبایی شناسی یکی از تأثیرگذارترین ارکان هویت ساز جامعه دارای ماهیت علمی و کاربردی است که تـأثیرات زیادی نیز از فلاسفه گوناگون پذیرفته است، این تفاوتها در فلسفه، دیدگاههای افراد را در حوزههای مختلف در شرق و غرب تحتتأثیر قراردادهاست. بحث از وجود موضوعی در فلسفه است که هستی شناسی را بر معرفت شناسی مقدم می داند. اگزیستانسیالیسمها در صدد نشاندادن تفاوت میان وجود یا بودن انسان در این دنیا با سایر اشکال هستیاند، درحالیکه اصالت وجودی که ملاصدرا در نظر دارد، انسان را به عنوان مرکزیت نمیشناسد و خداوند را مرکز تمام هستی دانسته و همهچیز را از او وجود میکند. این مبحث با استفاده از هستیشناسی ملاصدرا به عنوان فیلسوف شرقی و هایدگر یک فیلسوق غربی در صدد است تعریفی از زیباییشناسی را به طور کلی از این دو فیلسوف به نمایش گذارد و تأثیرات این نگاه را در زیبایی شناسی معماری بیان کند. این پژوهش که با مطالعات کتابخانهای جمعآوری شدهاست، سعی دارد با بیانی استنتاجی ـ تحلیلی، تفاوتها و شباهتهای احتمالی تأثیرگذاری این فلسفه را در زیباییشناسی معماری و چگونگی تفسیر معیارهای زیبایی وجودی در معماری را مشخص کند.